عطار کوچولو

۱۶ مطلب با موضوع «خودم_آنی» ثبت شده است

.: وبال گردن!

سلامتی سه کس...

امیدوارم همه توی انتخاب‌هاشون دقیق و به جا عمل کنن!

بعضی انتخاب‌ها کمی تو زندگی تاثیر داره...
بعضی از انتخابا مدت زمان طولانی تری وبال گردن‌ات میشن،
و بعضی ار اونها تا آخر عمر.

امیدوارم این یکی دو روز باقی مونده از زمان انتخاب‌ رو درست استفاده کنی(م)!


ادامه مطلب...
۲۸ مرداد ۹۵ ، ۰۱:۰۰ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عطار کوچولو

.: سالِ الزام اقتصاد

سال نو،

سالِ

"اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل

مبارک.



اقتصادی بودن دوباره ی نام سال اینقدر عجیب بود که 

آقای خامنه ای هم توی صحبت شون اشاره کردند.


امسال اگه مسئله ی اقتصاد رو _حداقل در حد و اندازه ی فردی خودمون_ جدی نگیریم،

 قافیه رو بدجور خواهیم باخت.


این تاکید غیرقابل انتظار بی علت نیست.

حق؛

ادامه مطلب...
۱۱ فروردين ۹۵ ، ۲۱:۴۲ ۵ نظر
عطار کوچولو

.: جاده به جاده می روم...

از سفر راهیان نور با همه ی اتفاقاتش برگشتم و دوباره راهی سفری دیگرم.


آخدا !
حول حالنا الی احسن الحال.

عیدتون مبارک
حق؛
۲۵ اسفند ۹۴ ، ۱۰:۰۵ ۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عطار کوچولو

.: در انتظار گودو

خب...
مبارک باشه...
صد سال به این سال ها...
همگام با پیشواز عید توسط انواع و اقسام بانک های کاملا اسلامی(!) عطار کوچولو هم در دو سال و یک ماهگی اش به استقبال عید رفت و لباس های نویی که امروز صبح براش خریدم رو به تن کرد.(یه خورده دخترونه و لوس شد!)

قاعده ی لباس جدیدش هم این چنین است:
صفحه ی زمینه(بک گروند) اش به خاطر علاقه ی وافر من به پرتقال خونی و رنگ قرمز و نارنجی انتخاب شد.
برای سر در وبلاگ(هدر) هم با وجود زیبایی و علاقه ای که به سر در قبلی(حسین جان! ای خوش حساب؛ مزد مرا زودتر بده...) داشتم، اما اینقدر صاحب این وبلاگ اخیرا آدم خرابی شده که لیاقت اون سر در و امثال آن رو نداره. و جایگزین هایش بین یه تصویر زیبا از شکوفه های بهاری(که دقیقا با کلمه ی "شکوفه ی بهاری" یافته بودم) و یه تصویر که از صفحه جست و جوی "خطاطی خوشنویسی" پیدا کردم(همین تصویر کنونی) انتخاب شد. متن خوشنویسی اینقدر با خودم جور بود که با اولین نگاه، انتخاب کردم که تا مدت ها سرزنش جاری در شعر رو جلوی چشمم داشته باشم.

یه چند تا تشکر هم از همه ی بزرگواران وبلاگی که در عرصه ی تکنیکی در این مدت یعنی یک سال و یک ماه این وبلاگ به من کمک کردند بکنم. چون حقیقتا من تو یادگیری از راه دور به شدت سخت فهمم(مودبانه ترین حالتش رو گفتم) و کسی که بهم راهنمایی می کنه رو کچل می نمایم!

از خانم صحبت جانانه که واقعا خیلی اذیت شون کردم و حق به گردن وبلاگم و صاحبش دارن تا خانم باز آی که بدون اینکه پیشینه ی و پسینه {:)} ی ارتباط وبلاگی داشته باشیم، از محبتشون دریغ نکردند و کلی توضیح و تشریح و... دادند تا یه چیزایی یاد بگیرم! و حتی جناب مجنون لیلی اخیرا میزبان چند سوال و ایجاد زحمتم بود.
اما آخرین عزیزی که در زمینه ی فرم و قالب ازشون بهره بردم آقا عرفان گرافیست هستند که حالت کنونی وبلاگ نتیجه ی توضیحات خوب ایشون در وبلاگ شونه که نیاز نشد بنده ایشون رو سوال پیچ کنم. 

محتوای وبلاگ هم به خاطر داغون بودن صاحبش امیدی به بهتر شدنش نیست، متاسفانه. :|

بازم عیدتون مبــــــــــارک!
۰۷ اسفند ۹۴ ، ۱۷:۱۳ ۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
عطار کوچولو

.: ملت

اصلا این کسایی که به قدرت می رسند به فکر "ملت" نیستند!

این بشار اسد چهار سال مردمش رو داره به کشتن میده. اگه از همون اول می رفت کنار که اینجوری نمیشد! 

این ها به فکر مردم نیستند.

یا همین آقای خامنه ای. الان حاضره بره کنار؟

سال 85 _ :| _ یکی بالای درخت بود، گفت: مرگ بر خمینی. مردم هم باهاش گفتن، من می شناختمش، از اون به بعد معلوم نشد که کجا رفت. بردن کشتنش!

ببینید، شاه وقتی دید مردم دارن اذیت میشن گذاشت از کشور رفت (!!) زمان شاه هم مردم کشته شدن ولی نه اینقدر. یه کمی. در حد همون خیابان 17 شهریور( !!! )


_بخشی از افاضات یکی از سالخوردگان گرامی در تاکسی_



پی نوشت یک: چقدر شاه خوب بوده و ما نمی دونستیم. چقدر فداکار! چقدر مردمی! چقدر هلو!!

پی نوشت دو: کشته شدگان فاجعه ی 17 شهریور بین 58 نفر (آمار روز اول ساواک) و 122 (آمار دوم ساواک) تا نزدیک به 500 یا 1000 نفر (طبق آمار انقلابیون) نقل شده است. 


۲۸ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۲۳ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عطار کوچولو

.: هم صدا با حلق استاد!

صبح خسته و با چشم خوابالوده گوشی‌ام که در حال زنگ خوردن بود رو بر می‌دارم.
_الو... سلام، کجایی؟
_سلام، هنوز راه نیفتادم.
_زودتر بیا، اگه نرسیدی من و استاد حرکت می‌کنیم، شما خودت رو بهمون برسون.
_خوبه، باشه.

 آب رو گذاشتم که جوش بیاد، بعد چای ترش درست کردم و حرکت کردم.

با اتوبوس تندرو و... خودم رو رسوندم سر جماران. آروم آروم از کنار خیابون رفتم بلکه یه ماشینی توقف کنه، تا پارک جمشیدیه باهاش برم.
آخرش هم دریغ از یک بوق که به اشتباه به صدا در بیاد!

اینقدر طول کشید بود که بی خیال رسیدن شدم. هدف رو گذاشتم "تپه سرخی" که تقریبا میشه نقطه یک سوم اول راه رسیدن به کلکچال و حرکت کردم.

وقتی رسیدم تپه سرخی هنوز استاد و دوست گرامی نرسیده بودند. برای همین "فرهیخته" بازی درآورم کتاب نسبتا قطور "نقش ائمه در احیای دین" علامه عسکری رو شروع کردم به خوندن.
بنده خدا اون زوج جوونی که پشت سرم روی نیمکت نشسته بودن. احتمالا با خودشون می‌گفتن این عجب سوژه‌ای که بالای کوه داره کتاب میخونه!!

بعد از چند صفحه‌ای که خوندم، استاد و دوست رسیدند. دعوت شون کردم به چای ترش و با روی باز پذیرفتند. حضرت استاد با دیدن رنگ آلبالویی چای یادی از چای ترش‌های اربعین اخیر کردند. الحمدلله از چای ترش خوششون میومد.


بعد از چای هم در راه بازگشت هم کلام و هم قدم بودیم با استاد.


....................................................

لذت خاصی داره با استاد عزیز دوران دبیرستان‌ات، بعد از چند سال هم مسیر باشی. 
مخصوصا که استاد شاخص ادبیات باشن. و مخصوصا که آدم اخلاق مداری باشن و شاگرد حاج اسماعیل دولابی!
اینقدر خاطرات عرفانی و خاطرات "سانسوری" گفتن از آقای دولابی که حد نداشت. دقیقا به مثابه "رزق" محسوب می شد هم کلامی و هم قدمی امروزم با جناب استاد. 




....................................................

یک جلسه هم عصر مشترک با بعضی از خواهران داشتیم که برای اولین بار در فعالیت‌های دانشجویی‌ام، خواهران رو از واحد برادران معقول تر و منطقی تر یافتم! 
خیلی عجیب بود، حداقل تا جلسه‌ی بعد، رویکردم به واحد خواهران به کل عوض شد! :)

حق؛


۳۰ دی ۹۴ ، ۲۰:۲۹ موافقین ۰ مخالفین ۰
عطار کوچولو

.: گاه خلوت کن و با دیده‌ی انصاف ببین!

شیخ ابراهیم زنده بمان...
شیخ ابراهیم زنده بمان؛ تازه پیدایت کرده ایم.
شیخ ابراهیم زنده بمان؛ تا به ما یاد بدهی که چگونه می شود بدون داشتن حکومت و دولت و بودجه ی چند ملیونی و ... 25 میلیون نفر کمونیست را شیعه کرد.
شیخ ابراهیم زنده بمان؛ تا شرح دهی دلدادگی‌ات از خمینی است و خامنه‌ای، یا از شیرازی و...
شیخ ابراهیم زنده بمان؛ تا برای موج عظیمی که از خون ریخته‌ی شیعیان، هوشیار و بیدار خواهند شد، پدری کنی.
شیخ ابراهیم زنده بمان؛ تا دوباره حسینیه بقیه ا...، قرارگاه شیدایان بقیه ا... را از نو بسازی.

شیخ ابراهیم زنده بمان!
۰۴ دی ۹۴ ، ۰۲:۱۰ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
عطار کوچولو