خب...
مبارک باشه...
صد سال به این سال ها...
همگام با پیشواز عید توسط انواع و اقسام بانک های کاملا اسلامی(!) عطار کوچولو هم در دو سال و یک ماهگی اش به استقبال عید رفت و لباس های نویی که امروز صبح براش خریدم رو به تن کرد.(یه خورده دخترونه و لوس شد!)

قاعده ی لباس جدیدش هم این چنین است:
صفحه ی زمینه(بک گروند) اش به خاطر علاقه ی وافر من به پرتقال خونی و رنگ قرمز و نارنجی انتخاب شد.
برای سر در وبلاگ(هدر) هم با وجود زیبایی و علاقه ای که به سر در قبلی(حسین جان! ای خوش حساب؛ مزد مرا زودتر بده...) داشتم، اما اینقدر صاحب این وبلاگ اخیرا آدم خرابی شده که لیاقت اون سر در و امثال آن رو نداره. و جایگزین هایش بین یه تصویر زیبا از شکوفه های بهاری(که دقیقا با کلمه ی "شکوفه ی بهاری" یافته بودم) و یه تصویر که از صفحه جست و جوی "خطاطی خوشنویسی" پیدا کردم(همین تصویر کنونی) انتخاب شد. متن خوشنویسی اینقدر با خودم جور بود که با اولین نگاه، انتخاب کردم که تا مدت ها سرزنش جاری در شعر رو جلوی چشمم داشته باشم.

یه چند تا تشکر هم از همه ی بزرگواران وبلاگی که در عرصه ی تکنیکی در این مدت یعنی یک سال و یک ماه این وبلاگ به من کمک کردند بکنم. چون حقیقتا من تو یادگیری از راه دور به شدت سخت فهمم(مودبانه ترین حالتش رو گفتم) و کسی که بهم راهنمایی می کنه رو کچل می نمایم!

از خانم صحبت جانانه که واقعا خیلی اذیت شون کردم و حق به گردن وبلاگم و صاحبش دارن تا خانم باز آی که بدون اینکه پیشینه ی و پسینه {:)} ی ارتباط وبلاگی داشته باشیم، از محبتشون دریغ نکردند و کلی توضیح و تشریح و... دادند تا یه چیزایی یاد بگیرم! و حتی جناب مجنون لیلی اخیرا میزبان چند سوال و ایجاد زحمتم بود.
اما آخرین عزیزی که در زمینه ی فرم و قالب ازشون بهره بردم آقا عرفان گرافیست هستند که حالت کنونی وبلاگ نتیجه ی توضیحات خوب ایشون در وبلاگ شونه که نیاز نشد بنده ایشون رو سوال پیچ کنم. 

محتوای وبلاگ هم به خاطر داغون بودن صاحبش امیدی به بهتر شدنش نیست، متاسفانه. :|

بازم عیدتون مبــــــــــارک!