امسال واقعا فصل بهار رو حس کردم. نه از طبیعتش و آب و هواش... که طبعا از این نظر هم بسیار لذت بخش بود و ملموس! و حقیقتا نمی شود از باران های گاه گاه بهاری و باد های مست کننده اش که برای یک مرد با موهای نسبتا بلند، بیش از پیش قابل احساس و شیدا کننده است گذشت. 


اما بهاری بودن فصل آغازین امسال، به خاطر چیزهای لذت بخشی بود که به غایت بهاری بود و منو در خودشون غرق کرد. از فعالیت های خوبی که از لحظه آغاز سال م که مثل چند سال اخیر، نه از یکم فروردین، بلکه از چند روز قبل تر و از اواخر اسفند آغاز شد تا مسئولیت هایی که پذیرفتم و همه در راستای هدف های زندگی و دغدغه های شخصی و اجتماعی ام بودند و تا تجربه هایی که در حوزه ارتباطات فردی داشتم و تا پایان عمر بعید است فراموش کنم. 

همه این ها بهاری بودن سالی رو نوید میده که آخر بهارش رسیده به بهار مومنین که ماه مبارک باشه... الهی که از دستش ندیم. الهی که شب قدرش رو قدر بدونیم. و الهی که آدم بشم!


پی نوشت1: دعا کنید آخرین قسمت ماجرای بهار امسال که امتحانات دوست داشتنی هست، به خوبی و خوشی تموم بشه و...!

پی نوشت2: یکی از اصول زندگی خوب از نظر فلاسفه پونان باستان(سقراط و...) "آرامش" هست. این چند روز داشتم به این فکر می کردم که واژه ها و ترکیب های شادی و "شاد بودن" و زندگی شاد و... در جامعه معاصر ایران، با وجود تفاوت ظاهری، احتمالا معادل معنایی همون آرامشی هست که منظور فلاسفه بوده. 

امیدوارم زندگی سرشار از شادی و آرامش داشته باشید!